اصول برندینگ یا اصول برندسازی دغدغه خیلی از افراد است. واقعیت این است که ساخت برند ارزشمند با دشواریهایی همراه است که بسیار فراتر از تولید محصول یا ارائه خدمت است. محصول و خدمات در محل کسب و کار شما تولید و ارائه میشود اما برند جایگاهی خاص در ذهن مخاطب دارد. بدیهی است که تاثیر بر ذهن مخاطب بسیار سختتر از تاثیرگذاری بر کیفیت محصول یا نوع بستهبندی آن است.
نگرانی شما در مورد برندینگ برای ما قابل درک است. برندینگ فرمول تولید ندارد. برندینگ در کوتاه مدت دستاورد ملموس ندارد. چه اصولی را باید برای ساخت برند ارزشمند رعایت کرد تا در ذهن مخاطب جایگاه مطلوب کسب شود؟
این مقاله پاسخ به سوالات و حدسیات شما در مورد اصول برندینگ موفق است. اصولی که درس پس دادند و در مورد برندهای موفق صدق میکنند. وظیفه ساخت برند موفق و پیروی از اصول با شماست؛ اما ما وظیفه خود میدانیم در ادامه این اصول را در اختیار شما قرار دهیم
اصل اول برندینگ: متمایز باشید
برندسازی در خیلی از موارد همان پوزیشنینگ یا جایگاهیابی برند تعبیر میشود. اگر به دنبال خلق برند هستید باید همان ابتدا تکلیفتان را روشن کنید. کپیکاری از رقبا، شبیه سایرین بودن یا مزیت نداشتن هیچ کمکی به برندینگ نمیکند.
به چه برندی علاقه دارید؟ مایکروسافت؟ اپل؟ گوگل؟ اسنپ؟ تپسی؟ کاله؟ به هر برندی که فکر میکنید موفق است فکر کنید. آیا شبیه دیگران و کپیکار است یا به دنبال مزیت رقابتی است؟
اصل دوم برندینگ: ادعا کنید
ما یک ضربالمثل قدیمی داریم:
ماشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید.
این ضربالمثل به شدت در دنیای برندینگ رد شده است. برندهای قدرتمند اهل ادعا هستند. به شخصیت متمایزی که خلق کردند، ادعا میکنند. به محصول و خدمات متمایز ادعا میکنند. اصلا اگر برندی بیادعا باشد، چطور مخاطبانش از شایستگی و مزیتهایش مطلع شوند؟
ولوو سالهاست بر «امنیت» تاکید دارد.
دنیای برندینگ دنیای ادعا است. باید آنچه برند در آن خوب و متمایز است، ادعا شود. BMW همواره ادعا میکند که لذت رانندگی را به شما میدهد. Volvo ادعا میکند که امنیت را در اختیار راننده و مسافران میگذارد. ادعای برند شما چیست؟
پیشنهاد مطالعه: وعده برند چیست؟
اصل سوم برندینگ: مخاطب و بینش مخاطب را دریابید
تصور اشتباهی وجود دارد این است که اگر برندها با توانایی حداکثری به تولید و ارائه خدمات بپردازند، به بیشترین فروش میرسند. چنین چیزی صحیح نیست. بینش مشتریان و آنچه در ذهنشان است، عامل موفقیت یا شکست برند است. برندینگ در ذهن مشتری رخ میدهد پس باید ذهنیت مشتری در نظر گرفته شود.
برندی که بر عملکرد ورزش تمرکز دارد، چارهای جز انتخاب بخش جوان بازار ندارد.
بسیاری از استارتآپها با شور و شوق زیاد راهاندازی میشوند و پس از مدتی با این موضوع مواجه میشوند که چرا برای مشتری مطلوبیت کافی ندارند؛ تحقیقات بازار و مخاطبشناسی را آغاز میکنند و متوجه میشوند که چقدر از آنچه مطلوب مشتری است، فاصله دارند. شناخت بینش مشتری و مخاطب، از اولین قدمهای برندسازی است.
اصل چهارم برندینگ: تمرکز، تمرکز و تمرکز
برندسازی فرایندی زمانبر است. اینکه مردم شما را به عنوان تولیدکننده لوکس یا اقتصادی بشناسند، زمان برد. درک مخاطب از برند شما حداقل یکسال زمان میخواهد. از زمانی که برای اولین بار نام شما را بشنود تا زمانی که از محصول شما استفاده کند و رضایت داشته باشد.
برندی که هر روز یک سمت و سو داشته باشد و وعدههای متفاوت به مخاطب بدهد، به اصطلاح تمرکزش را از دست میدهد. این برند با حداقل تمرکز، در گذر زمان قدرتمند نمیشود چون در طبقه خاص ذهنی جای نمیگیرد و جایگاهیابی در موردش رخ نمیدهد.
اصل پنجم برندسازی: درگیر عواطف انسانی شدن
تفاوت برند با محصول یا خدمت در خصیصهها و ارتباطات انسانی است. ما از گوشی آیفون حسی فراتر از یک تلفن همراه میگیریم. از همین روی تلاش میشود که برندها بیش از پیش شخصیت انسانی پیدا کنند. شخصیتپردازی برندها، آرکتایپال برندینگ و چنین اقداماتی همگی برای ایجاد شکل و شمایل انسانی برای برند است. چرا که هرچه برند انسانیتر باشد، با جامعه هدف راحتتر ارتباط برقرار میکند.
ششمین اصل برندسازی: همه چیز از درون آغاز میشود
آقایی را در نظر بگیرید که مدیر فروش یا فروشنده برندی در حوزه تولید پوشاک مردانه است. این فروشنده ادعا میکند که ما برترین محصولات را در حوزه پوشاک مجلسی مردانه را تولید میکنیم؛ همین شخص برندهای دیگر بازار را میپوشد. آیا کسی ادعای او را قبول میکند؟
اولین مصرفکنندگان برند، پرسنل سازمان هستند. اولین تبلیغکنندگان برند، منابع انسانی سازمان هستند. پس باید خوب سبد محصول برند را بشناسند و به آن علاقهمند باشند. در غیر اینصورت روح برندینگ سازمان از بین میرود.
هفتمین اصل برندینگ: رسانه و کانال تعاملی خود را خلق کنید
به شرط اینکه برترین تولیدکننده یا ارائه خدمات در حوزهای خاص باشید، مردم دوست دارند که با شما در ارتباط باشند. حتی اگر برترین هم نباشید، همان مشتریانی که دارید را دریابید. آنها از تعامل با شما خوشحال میشوند.
50 سال پیش، ابزار تعاملی کسب و کارها به مجلات، نشریات، بیلبورد، رادیو و تلویزیون محدود میشد. محدودیت دسترسی و بودجه وجود داشت. امروز کسب و کارها به لطف فضای دیجیتال، به وبسایت و شبکههای اجتماعی خودشان دسترسی دارند و با کمترین محدودیت و هزینه به تولید محتوا میپردازند. تولید محتوا یکی از ابزار اساسی برندینگ است. بنابراین فعالیت رسانهای و خلق رسانه امروز به یکی از اصول برندینگ تبدیل شده است.
هشتمین اصل برندینگ: داستانسرایی کنید
مردم گوش شنوا ندارند مگر برای داستانهای شما. داستانسرایی برند به قدری مهم است که در هر دوره بازاریابی و برندینگ از آن صحبت میشود. داستان تاسیس شرکت، داستان رشد برند، داستان چالشهای برند، داستان موفقیت مشتریان، داستان برگزاری یک رویداد و … همگی داستانهای برند هستند.
ما در مورد داستانسرایی برند پیشتر صحبت کردیم و مثالی از آن را دیدیم. قهرمان داستانسراییها کسی به جز مخاطب و مشتری نیست. برندها مسئول هستند تا به مخاطب اطلاعات ارزشمند در قالب داستان ارائه کنند.
پیشنهاد مطالعه: داستانسرایی برند چیست؟
نهمین اصل برندینگ: رضایت مشتری و مشتریمداری
برندی که برای افزایش رضایت مشتری بجنگد، برندی محبوب است. تلاش برای افزایش رضایت مشتریان یعنی افزایش انتظارات و استانداردهای برند. این موضوع از تبلیغ سرچشمه نمیگیرد و مرتبط به فرایندهای داخلی سازمان و توانایی منابع انسانی است. همه اینها از ذهنیت مدیران و مالکان برند نشات میگیرد که چقدر مشتری برای برند اهمیت دارد. یکی از ارکان رقابتی، رقابت بر سر رضایت مشتری است و هرچه رضایتشان بیشتر باشد، شانس برندسازی بیشتر میشود.
دهمین اصل برندینگ: شفافیت با مخاطب
تعامل سازنده با مخاطب کارکرد اعتمادسازی هم دارد. یکی از راههای افزایش اعتماد به برند، ارائه اطلاعات شفاف به او است. شرکتهای سهامی عام در کشورمان گزارشات مالی حسابرسی شده به سهامداران ارائه میکنند تا اعتمادشان را در خصوص افزایش سرمایه جلب کنند.
کسب و کارها هم باید از این نوع برندسازی بهره ببرند. با ارائه اطلاعات شفاف در مورد خدمات و محصولات، اعتمادسازی آغاز میشود. گزارشهای فعالیت سالانه، گزارش فصلی از رفتار مصرفکننده، گزارش از پروژههای پیش رو و امثال چنین محتوایی به افزایش اعتماد میان مخاطب و سازمان کمک میکند.
یازدهمین اصل برندسازی: تمرکز بر پرسونای ایدهآل
حقیقت این است که همه مشتریان به یک اندازه برای کسب و کارها ارزش افزوده ندارند. حتی اصل کلاسیک پارتو هم میگوید که 80% درآمد شما را 20% مشتریان میسازند. پس بهتر است مشتریان را بر مبنای ارزش افزوده، توانایی ارائه خدمات به ایشان و تطابق نیازشان با ویژگیهای محصول/خدمت شما میتوان طبقهبندی کرد. بودجه بازاریابی و توسعه محصول را بر مبنای اولویت تخصیص دهید.
پیشنهاد مطالعه: پرسونا چیست؟
دوازدهمین اصل برندینگ: فرهنگ خود را توسعه دهید
برخی برندهای ایرانی و خارجی فرهنگ خودشان را میسازند. فرهنگ استفاده از گوشی میان اپلیها با فرهنگ استفاده از گوشی با اندرویدیها متفاوت است. در فضای آنلاین وبسایت متمم یکی از برندهای موفق در فرهنگسازی مخاطب است.
مخاطبان این وبسایت کامنتگذاشتنشان با سایر وبسایتها متفاوت است. شیوه مطالعهشان هم تفاوت دارد. فرهنگ قدرتمند میان جامعه مخاطب، اثری به شدت قدرتمند در بهبود شاخصهای برندینگ دارد.
جمعبندی
آیا برندسازی مسئولیتی ساده است؟ آیا برندسازی محصول تلاش یک نفر در سازمان است؟ آیا برندینگ به اندازه توسعه یک محصول ساده است؟ آیا برندینگ صرفا یک سیاست و فرایند است؟ پاسخ به تمامی سوالات یاد شده خیر است. برندینگ اصول متعددی دارد که در این مقاله تلاش کردیم بررسی کنیم. شما بگویید:
- چه اصولی از برندینگ در موفقیت برند موثرتر هستند؟
- چه اصولی جا افتاده و باید در نظر گرفته شود؟
- برندهای ایرانی چه اصولی را دست کم میگیرند؟ در رعایت چه اصولی موفق هستند؟